شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

فقر از دیدگاه روشنفکران چیست؟ جملات و شعر عاشقانه در مورد فقر


میخواهم بگویم ......
فقر همه جا سر میکشد .......
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست .......
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....
فقر ، همه جا سر میکشد ........
فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ..
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است


نظرات 10 + ارسال نظر

سلام خیلی خوشگل بود

مرسی

این شعر رو هم اگه دوست داری با اسم من بذار

عشق، تصمیم قشنگی ست
بیـا عـاشق شـو

نه اگر قلب تو سنگی ست
بیـا عـاشق شـو

آسمان زیر پروبال نگاهت آبی ست
شوق پرواز تو رنگی ست

بیـا عـاشق شـو

ناگهان حادثه ی عشق، خطر کن، بشتاب
خوب من، این چه درنگی ست

بیـا عـاشق شـو

با دل موش، محال است که عاشق گردی
عشق، تصمیم پلنگی ست

بیـا عـاشق شـو

تیز هوشان جهان، بر سر کار عشقند
عشق، رندی است، زرنگی ست

بیـا عـاشق شـو

کاش در محضر دل بودی و میدیدی تو
بر سر عشق، چه جنگی ست!

بیـا عـاشق شـو

مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
صورت آینه زنگی ست،

بیـا عـاشق شـو

می رسی با قدم عشق به منزل، آری...
عشق، رهوار خدنگی ست،

بیـا عـاشق شـو

باز گفتی تو که فردا!!! به خدا فردا نیست
زندگی، فرصت تنگی ست،

بیـا عـاشق شـو

کار خیر است، تأمل به خدا جایز نیست!
عشق، تصمیم قشنگی ست

بیـا عـاشق شـو

زهره 1389/08/11 ساعت 00:31 http://zjafari.blogfa.com

اولین باری که وبلاگتو میبینم جالبه این متنم خیلی خیلی خیلی زیاد فوق العاده بود ولی نمیدونم چرا اینقدر کم برات نظر گذاشتن

بیننده 1389/08/11 ساعت 14:04

بد نیست که بگی این مطلب از دکتر شریعتی نقل قول کردی!!!

سلام گلم/ وبلاگ خوبی داری....
لینکم کن باشه؟؟؟؟؟؟؟

[ بدون نام ] 1389/08/14 ساعت 13:01

خیلی شیک بود جیگر

به یاد ما باش !‌

ارام 1389/08/25 ساعت 23:03

این نظر فقط برای اینه که روحت شاد بشه

مرسی عزیزم واقعا شاد شدم

Hamideh 1389/09/14 ساعت 22:26

و چقدر ما فقیریم

honey 1389/10/13 ساعت 16:37

متن قشنگی بود ولی باید بگم خیلی یک طرفه به فقر نگاه کرده.فقر جنبه های مختلفی داره و این متن تمام جنبه های فقر رو یکجا اون هم در قالب فقر فرهنگی گفته.تمام منظور این متن متوجه فقر فرهنگی ما انسان هاست.در واقع این متن خواسته با استفاده از فقر فرهنگی فقر مادی رو توجیه کنه که کاملا برعکس هست. از فقر مادی هست که انسان ها به فقر فرهنگی می رسن.در یک قسمت گفته فقر همان گرد و خاکی است که بر کتاب های فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند چطور می شه از انسانی که پول شام شبش رو نداره انتظار داشت که به فکر کتاب خوندن باشه البته این خصلت بیشتر آدم هاست ولی بعضی از افراد هم هستند که واقعا به مسایل فرهنگی اهمیت میدن. به هر حال من نمی دونم نویسنده ی این متن کیه ولی اگر دکتر شریعتی باشه باید بگم با تمام احترامی که لرای نوشته های ایشون قایلم ولی باید بگم نفسش از جای گرم بلند میشه و کسی که کتاب می نویسه باید بدونه برای تمام مردم جامعه می نویسه نه فقط برای اون اقلیتی که آینقدر به مادیات متوصل شدن که معنویات رو فراموش کردن

زندگی برگ بودن درمسیربادنیست امتحان ریشه هاست ریشه هم هرگزاسیربادنیست زندگی چون پیچکی ست انتهایش میرسد پیش خدا.........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد