شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی
شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی
چه گریزیت ز من ؟
چه شتابیت به راه ؟
به چه خواهی بردن
در شبی این همه تاریک پناه ؟
مرمرین پله آن غرفه عاج
ای دریغا که زما بس دور است
لحظه ها را دریاب
چشم فردا کور است
نه چراغیست در آن پایان
هر چه از دور نمایانست
شاید آن نقطه نورانی
چشم گرگان بیابانست
می فرومانده به جام
سر به سجاده نهادن تا کی ؟
او در اینجاست نهان
می درخشد در می
گر بهم آویزیم
ما دو سرگشته تنها چون موج
به پناهی که تو می جویی خواهیم رسید
اندر آن لحظه جادویی اوج !
دوستان نظر یادتون نره.
سلام
مطالبتون زیبا و پرمحتواست
خسته نباشین
یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
(باباطاهر)
راستی یه نظر سنجی گذاشتم سر بزنین خوشحال می شم.
سلام
خسته نباشید
مطالبتون خیلی زیباست و لذت بردم
یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
(باباطاهر)
زیبا بود
خوب بود!
mer30, ali bod
عالی بود
سر به سر افسرده است
روزگاری است دراین گوشه پژمرده هوا
هر نشاطی مرده است
دست جادویی شب
در به روی من و غم می بندد
می کنم هر چه تلاش
او به من می خندد
نقشهایی که کشیدم در روز
شب ز راه آمد و با دود اندود
طرح هایی که فکندم در شب
روز پیدا شد و با پنبه زدود
سلام دوست عزیز وبلاگ جالبی داری که نشان از ذوق و هنرت می باشد خوشحال می شوم به وبلگ من هم سری بزنی موفق باسی
عالی بود
وبلاگتون خیلی قشنگو مفیده .مطالبی که خیلی وقته دنبالشونم رو اینجا پیدا کردم ... خسته نباشید .خدا قوت
عالی بود همین