ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
چشمان من به دیده او خیره مانده بود
جوشید یاد عشق کهن درنگاه ما
آه.از آن صفای خدایی زبان دل
اشکی از آن نخستین گواه ما
ناگاه.عشق مرده سر از سینه برکشید
آویخت همچو طفل یتیمی به دامنم
آنگاه سر به دامن آن سنگدل گذاشت
آهی کشید از حسرت که این منم
باز.آن لهیب شوق وهمان شور والتهاب
باز آن سرود مهر ومحبت ولی چه سود
ما هر کدام رفته به دنبال سرنوشت
من دیگر آن نبودم و او دیگر آن نبود
با تشکر از نظراتتون .... لطفا بازم نظر بدینمرسی
خیلی ممنون واقعا مختویات سایت سرشار از احساس هست
و پر از دقدقه های یک عاشق
گاهی با عشق زمان فراموش می شود و گاهی با زمان...عشق!
عااااااااااالی
ممنون از نوشته های زیبا و جذابت...
خیلی احساسی وقشنگ بود عزیزم
واقعا محشره. منکه چندبار در هفته به وبلاگت سر میزنم . عالیه
بازم مثله همیشه نازی خااااااانوم عالی بود
اخه تا کی میخواید از عشق بگید؟
من اگر لب واکنم اندازه ی یک دل سخن دارم//
هزاران درد بی درمان زجان خویشتن دارم//
چه فرقی میکند پاکی پلیدی؟ چون به هر صورت///
به غیر از دل تنی الوده از جنس لجن دارم.............
....
....
شعری از یوسف خانی.
عزیزم اینجا وبلاگ عاشقانه است ..پس از چی باید بگیم؟؟؟
عالی بود دمتون گرم
به جون تو عاشقی بد دردی!!!!!؟
آخر احساسی ....
خیلی قشنگ بود
سلام میلاد جون سایتت خیلی توپه امااااااااااااا شعر شاعرهارو بیشتر کن مرسی
خوب بود
خیلی قشنگ بود.لطفا بازم ادامه بده و تنوع شعر هاتو بالا ببر
ممنون
سلام عالی بودمیلاد جان
آخر احساسی