ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
پسر کوچکی ، روزی هنگام راه رفتن در خیابان ، سکه ای یک سنتی پیدا کرد .او از پیدا کردن این پول ،
آن هم بدون هیچ زحمتی ، خیلی ذوق زده شد .این تجربه باعث شد از آن پس همواره در خیابان به زمین نگاه کند تا شاید چیزی پیدا کند.
او در مدت زندگیش ، 296 سکه 1 سنتی ، 48 سکه 5 سنتی ، 19 سکه 10 سنتی ، 16 سکه 25
سنتی ، 2 سکه نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شده یک دلاری پیدا کرد .یعنی در مجموع 13 دلار و
26 سنت .
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت ، او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید ، درخشش
157 رنگین کمان و منظره درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد .او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید
را بر فراز آسمان ها در حالی که از شکلی به شکلی دیگر در می آمدند ندید .پرندگان در حال پرواز ،
درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر ، هرگز جزئی از خاطرات او نشد .
وبلاگه خوشگلی داری
در عین رمانتیک بودن تاثیر گزاره very good
خیلی قشنگن متن ها
خیلی عالی بود این مطالب با روحیه من خیلی سازگاره ممنون از زحماتتون
سلام
تبریک میگم وب خیلی قشنگی داری
واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.
اگه دوست داشتی به وبلاگ مام یه سر بزن.
از زحمات شما کمال تشکر را دارم، مطالب تون خیلی زیبا و پر احساسن.
مطالب خیلی زیبا اند.
بهم احساس آرامش دادندد...
دوست دارم عضو بشم.میشه؟
جوابو گرفتم
دستتون درد نکونه
خیلی دل انگیز بود ممنونم
آه خدی من خیلی جالب بووووووووووووووووووووووووود
سلام
خیلی عالی بود کلی استفاده کردم