ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
ای دوست من
من آن نیستم که می نمایم
نمود پیراهنی ست که به تن دارم
پیراهنی بافته زجان
که مرا از پرسش های تو
و تو را از فراموشی من در امان می دارد
آن منی که در من است
در خانه خاموشی ساکن است
و تا ابد همان جا می ماند
ناشناس و در نیافتنی
من نمی خواهم هر چه می گویم باور کنی
و هر چه می کنم بپذیری
زیرا سخنان من چیزی جز
صدای اندیشه های تو نیست
و کارهای من چیزی جز
عمل آرزوهای تو نیست
هنگامی که تو می گویی (باد به مشرق) می وزد
من می گویم آری به مشرق می وزد
زیرا نمی خواهم تو بدانی ه اندیشه ی من در بند باد نیست
بلکه در بند دریاست
تو نمی توانی اندیشه های دریایی مرا دریابی و من نمی خواهم که تو دریابی
می خواهم در دریا تنها باشم
وقتی که نزد تو روز است
نزد من شب است
با این همه من از رقص روشنای نیمروز
بر فراز تپه ها سخن می گویم
زیرا که تو ترانه های تاریکی مرا نمی شنوی
و سایش بال های مرا بر ستارگان نمی بینی
و من گویی نمی خواهم که تو ببینی و بشنوی
می خواهم با شب تنها باشم
هنگامی که تو به آسمان خودت فرا می شوی
من به دوزخ خود فرو می روم
من نمی خواهم تو دوزخ مرا ببینی
شراره اش چشمت را می سوزاند
و دودش مشامت را می آزارد
و من دوزخم را بیش از آن دوست دارم که بخواهم تو به آنجا بیایی
می خواهم در دوزخ تنها باشم
تو به راستی
و زیبایی
درستی
مهر می ورزی
و من از برای خاطر تو می گویم که
مهر ورزیدن به این ها خوب و زیبنده است
ولی در دلم به مهر تو می خندم
گر چه نمی خواهم تو خنده ام را ببینی
می خواهم تنها بخندم
دوست من
تو خوب و هوشیار و دانا هستی
یا نه تو عین کمالی!و من با تو از روی دانایی و هوشیاری سخن می گویم
گر چه من دیوانه ام
ولی دیوانه گی ام را می پوشانم
می خواهم تنها دیوانه باشم
دوست من
تو دوست من نیستی
ولی من چگونه این را به تو بگویم؟
راه من راه تو نیست گرچه با هم راه می رویم دست در دست
تا چندی دیگر دمی بر بال باد می آسایم
و آنگاه زنی دیگر باز مرا خواهد زایید
سلام.شعرت زیبا بود.مثله خودت خوب بود و خوب بود و خوب...
مرسی عزیزم
ممنون از لطف شما...
واقعا زیبا بود.
دوست من
تو دوست من نیستی
ولی من چگونه این را به تو بگویم؟
راه من راه تو نیست گرچه با هم راه می رویم دست در دست!!!
thank you very much
وای خیلی حیرت انگیز بود وقتی داشتم می خوندم احساس می کردم احساسات خودم رو کاغذ اومده
سلام
خیلی خوشحالم که این احساس رو داشتی.
ای دوست من جالب بود .
مرسی عزیزم
این عکسه خیلی خیلی خوشتله...دوسش دالم
شعراتم خیلی ناز بود....
به وبلاگ ما هم سر بزن دوست عسیسم
فوق العاده زیبا بود
خیلی خوب بود واقعا ممنون
سلام
خیلی با حال اینجا
موفق باشی
به منم سر بزن
خیلی زیبا بود.سرشار از احساس.موفق باشی.
مرسی خیلی قشنگ بود
خیلی زیبا بود .تشکر از لطف زحمتان دوستان عزیز
سلام مسعود جان
من نمی شناسمتون
اما از وبلاگتون خوشم اومد خیلی برام جالب بود و خیلی دوست دارم بعضی وقتا دست نوشته هام اگه به دردتون می خوره تو وبلاگتون بذارین
من یه مقدار کیبرودم خرابه واسه این آدرس میلم رو می ذارم اگه دوست داشتین به من یه خبری بدین
marg_3_zibayahoo.com
ممنون از مطالب قشنگتون
mamnun az nazaret.Agar matlabe khubi dari baram payam bezar be esmeton montasher mikonam.
بسار زیبا بود دوست من موفق و پیروز باشید
خیلی زیبا بود واقعا اشعار قوی دارید به امید موفقیت های بیشتر شما.
خیلی خوب بود
فقط میونم همینو بگم
خیلی خوب بود من از شعرات استفاده کردم