شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

داستان زیبای دانه و صبوری - داستان عاشقانه - داستان زیبا


دو نفر بودند و هر دو در پی حقیقت ، اما برای یافتن حقیقت یکی شتاب را برگزید و دیگری شکیبایی. اولی گفت: آدمیزاد در شتاب آفریده شده، پس باید در جست وجوی حقیقت دوید. آنگاه دوید و فریاد برآورد: من شکارچی ام ، حقیقت شکار من است. او راست می گفت، زیرا حقیقت، غزال تیز پایی بود که از چشم ها می گریخت.


اما هر گاه که او از شکار حقیقت باز می گشت، دست هایش به خون آغشته بود. شتاب او تیر بود. همیشه او پیش از آن که چشم در چشم غزال حقیقت بدوزد، او را کشته بود. خانه باورش مزین به سر غزالان مرده بود. اما حقیقت، غزالی است که نفس می کشد. این چیزی بود که او نمی دانست.

دیگری نیز در پی صید حقیقت بود.اما تیر و کمان شتاب را به کناری گذاشت و گفت: خداوند آدمیان را به شکیبایی فراخوانده است. پس من دانه ای می کارم تا صبوری را بیاموزم و دانه ای کاشت، سال ها آبش داد و نورش داد و عشقش داد. زمان گذشت و هر دانه، دانه ای آفرید. زمان گذشت و هزار دانه، هزاران دانه آفرید. زمان گذشت و شکیبایی سبزه زار شد. و غزالان حقیقت خود به سبزه زار او آمدند. بی بند و بی تیر و بی کمان.

و آن روز، آن مرد، مردی که عمری به شتاب و شکار زیسته بود، معنی دانه و کاشتن و صبوری را فهمید. پس با دستهای خونی اش دانه ای در خاک کاشت.

نظرات 3 + ارسال نظر
فاطمه 1389/12/07 ساعت 11:54 http://mozhdeyevasl.blogfa

سلام عزیز دل
خوبی
وبلاگت عالیه
خیلی خیلی قشنگ بود
با اجازت هم لینکت کردم هم اینکه یه عکس از تو وبت گذاشتم تو خلوتگاهم
خوشحال میشم معطر کنی فضای خلوتگاهم رو با عطر حضورت

قاسم 1389/12/07 ساعت 18:29

اگه میشد دانلو کرد بهتر بود

مسافر 1389/12/07 ساعت 22:49 http://rouyaei.blogfa.com

سلام
سایتتون از لحاظ مطالب عالیه امیدوارم موفق باشید
می تونم بپرسم اجازه می دید از بعضی متناتون تو وبلاگم استفاده کنم؟ اگه نظرتون مثبت بود تو وبلاگم واسم تو نظرات پیغام بگذارید ممنون
منتظرم

سلام دوست عزیز
برداشت از مطالب با قید منبع اشکالی ندارد
با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد