ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
سوزد مرا، سازد مرا
ساقی بده پیمانه ای ، زآن می که بی خویشم کند
بر حسنِ شورانگیز تو، عاشق تر از پیشم کند
زان می که در شبهای غم ، بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش وکم ، فارغ ز تشویشم کند
نور سحر گاهی دهد ، فیضی که می خواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد ، سلطان درویشم کند
سوزد مرا سازد مرا، در آتش اندازد مرا
واز من رها سازد مرا، بیگانه از خویشم کند
بستاند ای سرو سهی ، سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را ،دور از بد اندیشم کند
سلام وب بسیار جالبی داری عزیز
من که به شخصه لذت بردم از این همه حسن سلیقه در طبقه بندی موضوعات و مطالبی که قرار دادین بسیار عالیه 

این شعر دوبیتی هم که جای تقدیر و تشکر خودش رو داره چون بسیار تعمق برانگیز بود و بسیار عالی
همیشه موفق باشی و سربلند