شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

..روز مبادا!


وقتی تو نیستی  

نه هست های ما چونانکه بایدند 

نه بایدها... 

 

مثل همیش اخر حرفم  

و حرف اخرم را 

با بغض می خورم 

عمریست که لبخندهای لاغر خود را  

    در دل ذخیره می کنم  

         باشد برای روز مبادا!  

       اما 

           در صفحه های تقویم 

               روزی به نام روز مبادا نیست 

ان روز هر چه باشد 

     روزی شبیه دیروز 

         روزی شبیه فردا 

            روزی درست مثل همین روزهای ماست 

اما چه کسی و چه می داند؟  

      شاید 

 

امروز نیز روز مبادا باشد! 

    وقتی تو نیستی 

       نه هست های ما چونانکه بایدند 

         نه بایدها  

           هر روز بی تو  

              روز مباداست!

نظرات 5 + ارسال نظر
بیتا 1390/02/05 ساعت 09:02

سلام عزیزان من این متن یا شعرنو رو خیلی خیلی دوست دارم با اینکه حفظش کردم هر زمان هرجا میبینمش با شوق میخونمش و به وجد میام ازتون ممنونم خیلی وقت بود نخونده بودمش

سلام
شعرات خیلی قشنگ بود
وبلاگ جالبی داری
خوشحال میشم به وب منم سر بزنی

دل شکسته 1390/02/06 ساعت 14:08

غرق در روشنایی چشمانت!
کسی نیست تا در این ظلمتِ نگاهم، حرف دلم را بخواند.
چشمانم تیره است.عشق آتشینم در پشت این سیاهی شعله می کشد،اما روشنی چشمان تو نمی فهمد معنی این تاریکی مطلق را.
نگاهم کن!
بلکه در این شب تاریک معنی غم را بفهمی.
بخوان از این چهره خسته، سنگینی بار عشق را.
بدان بند بند وجودم سرشار از علاقه به توست!
خسته شدم از این همه دوری.
کسی تاریکی را دوست ندارد، اما ای کاش تو با ((همه)) فرق داشتی.
ای کاش این پرده ی مشکی را کنار می زدی .
آن وقت خواهی دید که شعله ی عشق من، نوری به وسعت خورشید دارد!

چی بگم وقتی یه چیزی با حاله خو ب باحاله دیگه .

محمد حسین 1390/02/07 ساعت 23:32

شعرا از خودمه:
ز خود به خود گویم ، دگر به خود گویم
به عشق خود گویم ، صداقت است خویم
مگر که من کورم ، مگر نمی بینم
چه کرده ای با من ، نمی رد از یادم
تمام وقتم را ، تمام هستم را
برای تو دادم ، کرامتا دادم
غضب شده است نامم ، شکایت است کارم
به مادرم زهرا ، روایتت گفتم
تو را نمی خواهم ، صراحتا گفتم
ز قلب خود چون من ، محبتت رفتم
----------------------------------------------------------------
از ازل نام مرا بر سر تنهایی زدند
گر هزاران با محبت در کنارم باشدند
چند طولی نکشد از کنارم بروند
چون که رسم من فنا در یار می باشدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد