دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود
تو در کنار من بشینی محال بود
هر چه نگاه عاشق من بی نصیب بود
چشمان مهربان تو پاک و زلال بود
پاییز بود و کوچه ای و تک مسافری
با تو چه قدر کوچه ما بی مثال بود
نشنید لحن عاشق من را نگاه تو
پرواز چشم های تو محتاج بال بود
سیب درخت بی ثمر کرزوی من
یک عمر مانده بود ولی کال کال بود
گفتم کمی بمان به خدا دوست دارمت
گفتی مجال نیست و لیکن مجال بود
یک عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود
سهم من از عبور تو رنج و ملال بود
چیزی شبیه جام بلور دلی غریب
حالا شکست وای صدای وصال بود
شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد
اما نه با خیال تو بودم حلال بود
سلام گلم.امروز روز تولدمه اتفاقی امدم تو وبت!خدایش شعراتبهترین هدیه که کسی میخواستم بهم بده!بامید روزهای پر از احساس
داداش کارت بیست فقط سعی کن خیلی خط رو کج نکنی ساده باشه خوشگل تره هست تا این جوری امید وارم موفق باشی یا علی
اشعار خیلی زیبا هستند.
عالی بود .امیدوارم موفق باشید .مخصوصا تو مسعود جون
عالیست از تمامی دست اندر کاران این وبلاک متشکرم عکس ها خیلی رومانتیک و عاشقانه است ؛ خوب به امید موفقعیت هر چه بیشر شما عزیزان .
بهتون تبریک میگم خیلی خیلی وب لاگتون قشنگهممنون
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو هم درد من مسکینی