برای من بمون صنم
که گم بشه غم از تنم
چه می شود اگر نشی
بهانه ی شکستنم
شکستنم برای تو
حدیث عاشقانه بود
نشستنم کنار تو
حریم شاعرانه بود
آمده ام که کم کنم
هراسه زخمی تنو
آمده ای که گم کنی
سیاهی شبه منو
یاد تو گم نمی شود لحظه ای از چشم ترم
نمی روی ، نمی رود خاطر خوبت از سرم
کمند آن نگاه تو بسته به جان و پیکرم
تا که کشان کشان روم به سوی آشیانه ام
درود بر شما دوست گرامی و فرهنگی
در ابتدا ممنون هستم که شعر اینجانب را در وبلاگ خوبتون قراردادید.
بنده این شعر را در سایت شعر نو برای شاعران معاصر به اشتراک گذاشته و این شعر در وبلاگ شما به غلط با مصراع "حراسه زخمیه..." قرار گرفته و ممنون می شوم به صورت "هراسه زخمیه..." تصحیح گردد.
پاینده باشید و عاشق بمانید@};-
سید پویا نجات فر