همیشه حرفی را بزن که بتوانی بنویسی، چیزی را بنویس که بتوانی امضایش کنی و چیزی را امضا کن که بتوانی پایش بایستی.
آنانکه تجربههای گذشته را به خاطر نمیآورند محکوم به تکرار اشتباهند.
وقتی به چیزی میرسی بنگر که در ازای آن از چه گذشتهای.
آدمهای بزرگ شرایط را خلق میکنند و آدم های کوچک از آن تبعیت میکنند.
آدمهای موفق به اندیشههایشان عمل میکنند اما سایرین تنها به سختی انجام آن میاندیشند.
گاهی خوردن لگدی از پشت، برداشتن گامی به جلو است.
هرگز به کسی که برای احساس تو ارزش قایل نیست دل نبند.
همیشه توان این را داشته باش تا از کسی یا چیزی که آزارت میدهد به راحتی دل بکنی
به کسانی که خوبی دیگران را بیارزش یا از روی توقع میدانند، خوبی نکن و اگر خوبی کردی انتظار قدردانی نداشته باش.
قضاوت خوب محصول تجربه است و از دست دادن ارزش و اعتبار محصول قضاوت بد.
هرگاه با آدمهای موفق مشورت کنی شریک تفکر روشن آنها خواهی بود.
وقتی خوشبخت هستی که وجودت آرامش بخش دیگران باشد.
به خودت بیاموز هرکسی ارزش ماندن در قلب تو را ندارد.
هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچهای می رسی که زندگیت را روشن میکند.
هرگاه نتوانستی اشتباهی را ببخشی آن از کوچکی قلب توست، نه بزرگی اشتباه.
عادت کن همیشه حتی وقتی عصبانی هستی عاقبت کار را در نظر بگیری.
آنقدر به در بسته چشم ندوز تا درهایی را که باز میشوند، نبینی
تملق کار ابلهان است.
کسی که برای آبادانی میکوشد جهان از او به نیکی یاد می کند.
آنکه برای رسیدن به تو از همه کس میگذرد عاقبت روزی تو را تنها خواهد گذاشت.
نتیجه گیری سریع در رخدادهای مهم زندگی از بیخردی است.
هیچ گاه ابزار رسیدن به خواسته دیگران نشو.
از قضاوت دست بکش تا آرامش را تجربه کنی.
دوست برادری است که طبق میل خود انتخابش میکنی .
خورخه لوییس بورخس
ای ستاره ها که بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستاره ها که از ورای ابرها
بر جهان نظاره گر نشسته اید
آری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره میکنم
ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره میکنم
با دلی که بویی از وفا نبرده است
جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
در کنار این مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است
ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد ؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد ؟
جام باده سر نگون و بسترم تهی
سر نهاده ام به روی نامه های او
سر نهاده ام که در میان این سطور
جستجو کنم نشانی از وفای او
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دو رویی و جفای ساکنان خاک
کاینچنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها ، ستاره های خوب و پاک
من که پشت پا زدم به هر چه هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا بمن اگر بجز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم
ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
سر بدامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی بسوی این جهان گشاده اید
رفته است و مهرش از دلم نمیرود
ای ستاره ها ، چه شد که او مرا نخواست ؟
ای ستاره ها ، ستاره ها ، ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست ؟
پدر جان ، نگاه مهربان و
صدای دلنشینت همیشه مرحم دل من در این غربت است ،
بدان که برای من بهترینی .
روز پدر مبارک باد . . .
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،
برخی نادوست، و برخی دوستدار
که دست کم یکی در میانشان
بی تردید مورد اعتمادت باشد.
و چون زندگی بدین گونه است،
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،
تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.
و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی
نه خیلی غیرضروری،
تا در لحظات سخت
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.
همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی
نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند
چون این کارِ ساده ای است،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند
و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.
و امیدوام اگر جوان که هستی
خیلی به تعجیل، رسیده نشوی
و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی
و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی
چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد
و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.
امیدوارم سگی را نوازش کنی
به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی
وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.
چرا که به این طریق
احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی
هرچند خُرد بوده باشد
و با روئیدنش همراه شوی
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.
بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی
زیرا در عمل به آن نیازمندی
و برای اینکه سالی یک بار
پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است.
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!
و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی
و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی
که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.
اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد
دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم!
ویکتور هوگو