شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

دوبیتی عاشقانه...بهترین شعر عاشقانه...

  
 
من آن شمعم که با سوز دل خویش
فروزان میکنم ویرانه ای را
اگر خواهم که خاموشی گزینم
پریشان می کنم کاشانه ای را

شعر زیبا - شعر عاشقانه- بهترین شعر عاشقانه...

 

چگونه از نگاه تو

دور بایستم

که در بی آوازی
 

حریم واژه را شکسته ای و من حتی

نفس برای کشیدن هم

ندارم از بی تابی

چگونه سر می کنم خویشتن را

نمی شود تو را رعایت کرد

و باورت هیچ سخت نیست

که بودن ات حکایتی دارد

نبودن ات حکایتی دیگر

متن زیبا...بهترین متن عاشقانه...جملات عاشقانه...

حتی در آسمان تیره و ابری هم
می توان ستاره پیدا کرد .
حتی از دریای خروشان وطوفانی هم
می شود ماهی گرفت.
اگر آب نیست وآفتاب بی رمق است ،
...می توان حتی گل ودرخت را در حافظه کاشت
و برگ و بارشان را به تماشا گذاشت .
تنها باید به چشم هایمان بیاموزیم
که زیبایی ها را جستجو کنند،
به گوش هایمان یاد بدهیم
که زمزمه های مهربانی را بشنوند،
به قلب هایمان هشدار دهیم
که جز برای محبت وعشق نتپند

متن زیبا...بهترین متن عاشقانه...(خدایا کمی عشق ببار...)

  
 
دعای باران چرا ؟
دعای عشق بخوان !
این روزها دلها تشنه ترند تا زمین
خدایا کمی عشق ببار...

جملاتی زیبا... جملاتی آموزنده و دل نشین..مناجاتنامه(خداوندا....)

 
  
رودها در جاری شدن
و علفها در سبز شدن معنی پیدا میکنند
کوه ها با قله ها
و دریاها با موجها زندگی پیدا میکنند
و انسانها
...همه انسانها
با عشق, فقط با عشق
پس بار خدایا بر من رحم کن
بر من که میدانم ناتوانم رحم کن
باشد که خانه ای نداشته باشم
باشد که لباس فاخری بر تن نداشته باشم
باشد که حتی دست و پایی نداشته باشم
اما نباشد, هرگز نباشد
که در قلبم عشق نباشد, هرگز نباشد

داستان فوق العاده زیبا- داستان عاشق و معشوق...(روز بارانی...)

 
 

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟

غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
...دویدیم
و
به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
و من غافلگیر شدم

سعی می کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
و سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد
.
و
و
و
و
چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم
.
.
.
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم
تنها برو
.
.

دکتر علی شریعتی

متن بسیار زیبا و آموزنده...(یادم باشد...)

 


یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند 

یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند 

یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم

که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد 

یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم

چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد

داستان بسیار زیبا و آموزنده ...

 

 

قلب خانه ای است با دو اتاق خواب در یکی رنج ودر دیگری شادی. نباید زیاد بلند خندید وگرنه رنج در اتاق دیگری بیدار می شود.

روزی من با یک تاکسی به فرودگاه می رفتم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی ام محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد!

راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد به ما فریاد زدن. راننده تاکسی ام فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. و منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد.

بنابراین پرسیدم: " چرا شما تنها آن رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما رابه بیمارستان بفرستد!"  در آن هنگام بود که راننده تاکسی ام درسی را به من داد که اینک به آن می گویم:

" قانون کامیون حمل زباله."

او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از آشغال، ناکامی، خشم، و ناامیدی در اطراف می گردند. وقتی آشغال در اعماق وجودشان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند.

به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید، و بروید.

آشغال های آنها را نگیرید و پخش کنید به افراد دیگر ی در سرکار، در منزل، یا توی خیابان ها.

حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند که کامیون های آشغال روزشان را بگیرند و خراب کنند.

زندگی خیلی کوتاه است که صبح با تأسف از خواب برخیزید، از این رو..... " افرادی را که با شما خوب رفتار می کنند دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند دعا کنید. "

به ته سیگارهایتان احترام بگذارید... نیندازیدشان زیرپا... چرا آدم ها عادت دارند... هرکه به پایشان سوخت را... می اندازند زیر پا؟!...

ساقه شکستن ، قانون طوفان است. تو نسیم باش و نوازش کن

زیاد زیستن کمابیش آرزوی همه است، اما خوب زیستن آرمان یک عده معدود.

عتاب با دوستان کنند ، با بیگانه عتاب نکنند ،

چنان که قالی را چوب زنند تا گرد از او جدا کنند .

دوستان پاک چوبهای خیسی هستند که با آتش زندگی نه میسوزند و نه خاکستر می شوند ...