وقتی کسی را دوست دارید
حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .
در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .
زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .
تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .
شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیا ست .
حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است .
شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .
حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .
هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .
در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .
برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .
حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .
به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .
حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .
ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .
تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان میشوند .
او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .
به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید .
با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .
واژه تنهایی برایتان بی معناست .
آرزوهایتان آرزوهای اوست .
در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید
دوستان گرامی,لطفا در رابطه با مطالب سایت نظر بدید
آدم ها عوض می شوند و فراموش می کنند این را به هم بگویند.
people change and forget to tell each other(Lillian Hellman)
شراکت لذت را دوچندان می کند و غم را نیمه.
shared joy is a double joy;shared sorrow is a half sorrow(Swedish Proverb)
آدم ها آن چیزی نیستند که در آخرین مکالمه شان با شما به نظر می آیند.
بلکه همانی هستند که در طول مدت رابطه تان شناخته اید.
a person isn't who they are during the last conversation you had with them;they
are who they have been throughout your whole relationship(Rainer Maria Rilke)
اگر چیزی را دوست ندارید تغییرش دهید. اگر نمی توانید تغییرش دهید به جای نق زدن ذهنیت تان را عوض کنید.
if you don't like something,change it. if you can't change it, change your
attitude.don't complain(Maya Anjelou)
عشق یا وجود دارد یا ندارد.
اما عشق رقیق هم اصلا عشق نیست.
love is or it ain't.thin love ain't love at all(Toni Morisson)
همان جا که هستی با همان چیزهایی که داری همان کاری که از دستت
ساخته را انجام بده.
do what you can,with what you have,where you are(Theodore Roosevelt)
خودت باش.بقیه نقش ها همه گرفته شده اند.
be yourself;everyone else is already taken(Oscar Wilde)
اگر در کاری تبحر دارید هرگز مجانی انجامش ندهید.
if you are good at something,never do it for free(The Dark Knight-Christopher Nolan)
بهترین راه برای پیش بینی آینده خلق آن است.
the best way to predict the future is to invent it(Alan Kay)
مواظب سرمایه گذاری هایی که تشویق سایرین را برمی انگیزد باش.
چرا که از کارهای بزرگ (در ابتدا) معمولا با خمیازه استقبال می شود.
beware the investment activity that produces applause;the great
moves are usually greeted by yawns(Warren Buffet)
قدم نخست در عشق این است که اجازه دهیم آن که دوستش داریم کاملا
خودش باشد و او را چنان تغییر ندهیم که با تصویر خودمان هماهنگ شود.چرا که در این صورت تنها عاشق انعکاسی از خود شده ایم که در او می یابیم.
the beginning of love is to get those we love be perfectly themeselves,and not to twist them to fit our own image.otherwise we love only the reflection of ourselves we finf in them(Thomas Merton)
آنکه کمتر دوست می دارد رابطه را کنترل می کند.
the one who loves least,controls the relationship
انسان ها تنها می مانند چون به جای پل غالبا دیوار می سازند.
people are lpnely because they build walls instead of bridges(Joseph F.Newton)
بیشترین قدرت برای آسیب رساندن به ما در چنگ آن هایی است که دوستشان داریم.
those have most power to hurt us that we love(Fransis Beaumont)
عشقستانی های عزیز,منتظر نظرات شما در مورد این جملات هستم.
چقدر سخته که عشقت روبروت باشه نتونی هم صداش باشی
چقدر سخته که یک دنیا بها باشی نتونی که رها باشی
چقدر سخته که بارونی بشی هر شب، نتونی آسمون باشی
چقدر سخته که زندونی بمونی، بی در و دیوار، نتونی همزبون باشی
چه بدبخته قناری که بخونه اما رویاش حس بیرونه
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون غمش یک قطره بارونه
چقدر سخته که چشمات رنگه غم باشه ولی ظاهر پر از خنده
چقدر سخته که عشقت تو آسمون باشه، ولی آسون بگن چنده
چقدر سخته کلامت ساده پرپر شه نتونی ناجی اش باشی
چقدر سخته که رفتن راه آخر شه نتونی راهی اش باشی
چقدر سخته که تو خونه عین مهمون شی، بپوسی، خسته بیرون شی
چقدر سخته دلت پر باشه ساکت شی، ولی تو سینه داغون شی
چقدر سخته که یک دنیا صدا باشی، ولی از صحنه خوندن جدا باشی
چقدر سخته که نزدیک خدا باشی، ولی غرق دعا باشی
آموخته ام که وقتی عاشقم ، عشق
در ظاهرم نیز نمایان می شود
آموخته ام که عشق مرکب
حرکت است نه مقصد حرکت
آموخته ام که هیچ کس در نظر ما کامل
نیست تا زمانی که عاشقش شویم
آموخته ام که این عشق است که
زخم ها را شفا میدهد ، نه زمان
آموخته ام که تنها کسی مرا شاد میکند ،
که بمن میگوید تو مرا شاد کردی
آموخته ام که گاهی مهربان بودن
بسیار مهمتر از درست بودن است
آموخته ام که مهم بودن خوبست
ولی خوب بودن مهمتر است
آموخته ام که هرگز نباید به هدیه ای که
از طرف کودکی داده میشود « نه » گفت
آموخته ام که همیشه برای کسی که
به هیچ عنوان قادر به کمکش نیستم ، دعا کنم
آموخته ام که زندگی جدیست ولی ما نیاز به
«دوستی» داریم که لحظه ای با او از جدی بودن دور باشیم
آموخته ام که تنها چیزی که یک شخص میخواهد فقط
دستی است برای گرفتن دست او و قلبی برای فهمیدنش
آموخته ام که زیر پوست سخت همه افراد کسی
وجود دارد که میتواند خوشحال شود و دوست داشته باشد
آموخته ام که خدا همه چیز را در یک روز نیافرید ،
پس من چگونه میتوانم همه چیز را در یک روز بدست آورم
آموخته ام که چشم پوشی از
حقایق آنها را تغییر نمی دهد
آموخته ام که به چیزی که دل ندارد نباید دل بست
آموخته ام که وقتی با کسی روبرو میشویم ،
انتظار لبخندی از سوی ما دارد
آموخته ام که لبخند ارزانترین راهی است
که میتوان با آن نگاه را وسعت بخشید
آموخته ام که باد با چراغ خاموش کاری ندارد
آموخته ام که خوشبختی جستن آن است نه پیدا کردن آن
آموخته ام که قطره دریاست ، اگر با دریاست
و آموخته ام که عشق ، مهربانی ، گذشت ،
صداقت و بلند نظری خصلت انسانهای انسان است
اگر فقط یکبار حضور خدا را بپذیرید،هرگز به ضرورت دعا و نیایش شک نخواهید کرد.
من از گناه بدم می آید نه از گناهکار .
برای کسی که اندیشه عدم خشونت را در خود پرورده است تمام عالم یک خانواده است. نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد .
تواضع یعنی تحمل رنج و زحمتی مداوم در راه خدمت به بشریت،خداوند همیشه حاضر و ناظر است.
در تصور من، بیش از یک مذهب در جهان وجود ندارد، اما همچنین می اندیشم که این مذهب، درخت تنومندی است که دارای شاخه های فراوان است و همچنانکه تمام شاخه ها شیره مورد نیازشان را از یک منبع می گیرند، تمام مذاهب نیز جوهره خود را از یک چشمه می گیرند که منبع همه آنهاست. طبیعتاً اگر یک مذهب وجود دارد، یک خدا بیشتر نمی تواند وجود داشته باشد. اما او نادیدنی و غیر قابل توصیف است و در نتیجه، از نظر ادبی می توان گفت، او نامهایی به تعداد همه ی انسانهای روی زمین دارد. این که ما او را به چه اسمی می نامیم، اهمیت چندانی ندارد. او یکی است و دوّمی ندارد.
نباید دانه ای برنج یا تکه ای کاغذ را به هدر دهید وقتتان را نیز. وقت ما به خود ما تعلق ندارد بلکه متعلق به ملت است و ما امانتدارانی هستیم که باید به بهترین نحو از آن بهره بگیریم .
جنگنده عاشق مرگ است. نه مرگ در بستر بیماری بلکه مرگی که در میدان نبرد سر می رسد… مرگ در هر زمانی خجسته و مبارک است ولی برای جنگنده ای که برای آرمان خود -حقیقت- می میرد خجستگی آن دو چندان است .
چیزی در درونم مرا وا می دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم. من نیک دانسته ام که چه باید بکنم. آنچه در درونم هست و هرگز فریبم نمی دهد اکنون به من می گوید:(باید در مقابل تمام دنیا بایستی حتی اگر تنها بمانی. باید چشم در چشم تمام دنیا بدوزی حتی اگر دنیا با چشمان خون گرفته به تو بنگرد. ترس به دل راه نده. به سخن آن موجود کوچکی که در قلبت خانه دارد اطمینان کن که می گوید: “دوستان همسر و همه چیز و همه کس را رها کن و فقط به آنچه برایش زیسته ای و به خاطرش باید بمیری شهادت بده”).
دانش الهی از راه کتابها کسب نمی شود. بلکه باید آن را در وجود خود درک کرد .
کتابها در بهترین صورت خود می توانند فقط وسیله کمک باشند و اغلب هم موجب مزاحمت می شوند .
عدم خشونت فقط وقتی خواهد بود که ما کسانی را دوست بداریم که از ما نفرت دارند. می دانیم که عمل کردن به این قانون بزرگ محبت چقدر دشوار است. اما آیا انجام تمام کارهای بزرگ دشوار نیست؟ .
محبت نیرومندترین قدرتی است که جهان در اختیار خود دارد و در عین حال ساده ترین نیرویی است که بتوان تصور کرد .
وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم .
پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی.
تمامی گناهان ، نهانی صورت می گیرد. آن لحظه ای که درک کنیم خداوند حق بر افکار ما گواه است ، شاید رها و آزاد شویم.
هیچ چیز نمی تواند مانع آن شود که به همسایگان خویش در ماورای مرزهای خود نیز خدمت کنیم .
خود را قربانی کنیم بهتر است تا دیگران را.
این مرزها را هرگزخداوند به وجود نیاورده است .
من به کسانی که از مذهب خود با دیگران سخن می گویند و تبلیغ می کنند مخصوصاً وقتی که منظورشان این است که آنها را به دین خود در آورند هیچ اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در کردار است و در این صورت عمل هر کس عامل تبلیغ خواهد بود .
من از محدودیتها و نارساییهای خود آگاهم و این آگاهی تنها مایه قدرتم می باشد. آنچه در زندگی خود انجام داده ام بیش از هر چیز دیگر در نتیجه اطلاع و قبول محدودیتها و نارساییها بوده است .
تنها از طریق عشق است که می توانیم به حقیقت برسیم، زیرا خداوند، نه تنها حقیقت است، بلکه عشق نیز هست. در نتیجه، بدون عشق به حقیقت، هیچ تجربه ای از حقیقت وجود نخواهد داشت، به بیانی دیگر ” اگر می خواهیم روزی شاهد نفوذ حقیقت در تمامی جهان باشیم، باید به جایی برسیم که کم اهمیت ترین موجود جهان خلقت را به اندازه خود دوست بداریم و برای رسیدن به چنین جایی، نباید از هیچ یک از ابعاد زندگی بگذریم”.
انسان نمی تواند در حوزه ای از زندگی خود با درستی و صداقت عمل کند در حالی که در سایر حوزه های زندگیش آلوده نادرستی هاست . زندگی ، واحدی تجزیه ناپذیر است .
لحظاتی در زندگی پیش می آید که باید به اقدام پرداخت و جلو رفت، حتی اگر نتوان بهترین دوستان را با خود برد. همیشه به هنگامی که چند وظیفه با هم تصادم پیدا می کنند باید ” صدای ضعیف و آرام” درونی داور نهایی باشد .
در مورد خدا این اشکال هست که نمی توان او را توصیف و بیان کرد. اما توصیف حقیقت در قلب هر بشری نهفته است. حقیقت همان چیزی است که شما در این لحظه، حق می شمارید و همان خداست. اگر کسی همین حقیقت نسبی را بپرستد و پیروی کند می تواند مطمئن باشد که به مرور زمان به حقیقت مطلق یعنی خدا هم نایل خواهد شد .
هدف ، همـواره از ما دور می شـود ، هر چه به پیشــرفتهای بزرگـتری نائل آییــم، بیش تر به بی ارزشی خود پی می بریم. شادمانی در تلاش نهفته اسـت نه در دستیابی به هدف. تلاشٍ تمام و کمال، عین پیروزی است .
خشم اسیدی است که به ظرف خود بیشتر از اسیدی که به آن پاشیده می شود ضرر میزند.
آنچه شایسته نیست به آرزو مخواه،و بدان که انتقام خدا از بنده، به خشمِ بی رحمانه و بی حرمتی و سرزنش نبـُود،بلکه به متحول کردن و ادب کردن از فرط عشق باشد. افلاطون
در جهان یگانه مایه نیکبختی انسان محبت است. افلاطون
نیرومند ترین مردم کسی است که بر خشم خود غلبه کند. افلاطون
زینت انسان به سه چیز است علم ،محبت ،آزادی. افلاطون
عوام ثروتمندان را محترم می دانند و خواص دانشمندان را. افلاطون
به عقیده من تنها موضو عی که شایسته است مغز انسان را نگران بدارد آینده فرزندان اوست و اندیشه این موضوع که چه کار کند تا فرزندان او خوشبخت شوند ؟افلاطون
کسی که در ایام موفقیت و خوشی تو را ثنا گوید با آنچه در تو نیست ، البته در روز ناسازی و اقتراق هم از دروغ و بهتان در حق تو دریغ نخواهد کرد. افلاطون
سزاوار است مرد عاقل هنگام تناول لذائذ یاد اورد تلخی دوا را و زیاد نخورد. افلاطون
آنان که می خواهند خوب زندگی کنند باید به حقیقت نزدیک بشوند زیرا پس از نیل به مقام حقیقت یابی است که دست از غم و اندوه دنیا دست بر می دارند. افلاطون
درغگو از دروغگوی دیگر در حذر است . افلاطون
با دوست طوری رفتار کن که به حاکم محتاج نشوی وبا دشمن طوری معامله نما که اگر کار به محاکمه کشید ظفر تو را باشد. افلاطون
از نزدیکی به کسی که قادر به حفظ اسرار و رموز خود نیست پرهیز نما. افلاطون
رقت به سه کس واجب است :
1-عاقلی که حکم جاهلی بر او روان باشد .
2-قویی که گرفتار ضعیفی گردد.
3-کریمی که محتاج لئیمی باشدافلاطون
بی صبری انسان را از هیچ رنجی نمی رهاند، بلکه درد جدیدی برای از پا درآوردن شخص بوجود می آورد. افلاطون
از خدا چیزی مخواه که نفعِ آن منقطع (مقطعی) بـُود،و یقین داشته باش که همه ی مواهب از حضرت اوست،و از او نعمت های باقی (نعمتهایی که مثل انرژی پایستگی دارند!)،و فوایدی که از تو مفارقت(جدایی) نتواند کرد، التماس کن.افلاطون
معبود خویش را بشناس و حقِ او را نگه دارافلاطون
همیشه با آموزش دادن و آموزش گرفتن باش، و توجه بر طلب علم را مقدم دار. افلاطون
اهلِ علم را به کثرت علم امتحان مکن،بلکه اعتبار حال ایشان به دوری از شر و فساد کن.افلاطون
همیشه بیدار باش که شرور را اسباب بسیار است،افلاطون
بر آسایش و خواب اقدام مکن،مگر بعد از آنکه محاسبه ی نفس در سه چیز را به تقدیم رسانیده باشی:
اول آنکه تأمل کنی تا در آن روز هیچ خطا از تو واقع شده است یا نه
دوم آنکه تأمل کنی تا هیچ خیر اکتساب کرده ای یا نه
سوم آنکه کوتاهی کرده ای در عمل به ندای درونت یا نه. افلاطون
یاد کن که چه بوده ای در اصل،و چه خواهی شد بعد از مرگ،و هیچکس را ایذا رنجور مکن،که کارهای عالم در معرضِ تغیر و زوال است.افلاطون
بدبخت آن کس بُوَد که از تذکر ِ عاقبت غافل بُود و از لغزش باز نایستد. افلاطون
سرمایه ی خود را از چیزهایی که از ذات تو خارج بُود مساز.افلاطون
در فعل خیر با مستحقان، انتظار ِ سؤال مدار ، بلکه پیش از التماس افتتاح مکن (منتظر نه ایست تا رنجوری از تو گدایی کند تا بعدش تو به او کمک کنی ،قبل از اینکه التماس کند، شروع به کمک کن) افلاطون
روزگاری ، شأن و مقام تو پایین آمد ، ناامید مشو . آفتاب هر روز هنگام غروب پایین می رود تا بامداد روز دیگر بالا بیاید .افلاطون
در جهان یگانه مایه نیکبختی انسان محبت است .افلاطون
زینت انسان سه چیز است : علم – محبت – آزادی افلاطون
عوام ثروتمند را محترم می دارند و خواص دانشمندان را .افلاطون
به دنیا نیامدن بهتر از تعلیم نیافتن و نادان ماندن است زیرا جهالت ریشه همه بدبختی ها است . افلاطون
جان را فدای یاران موافق کنید .افلاطون
از نزدیکی به کسی که قادر به حفظ اسرار و رموز زندگی خود نیست پرهیز نما .افلاطون
سخن اگر از دل خارج شود به دل هم وارد می شود و اگر با نیت متکلم نباشد توقع مدار که آن تأثیر کند . افلاطون
هر کس در طلب خیر و سعادت دیگران باشد ، بالاخره سعادت خودش را هم به دست خواهد آورد . افلاطون
کامل ترین نوع بی عدالتی آن است که عادل به نظر برسیم در حالی که عادل نیستیم .افلاطون
عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد .افلاطون
به وسیله فضل و کرم می توان از دشمن انتقام گرفت.افلاطون
تمام طلاهای روی زمین و زیر زمین به قدر یک فضیلت ارزش ندارند .افلاطون
هیچ کوچک را حقیر مشمارید باشد که از شما فزونی یابد .افلاطون
محبت را فراموش نکنید و آن را ناچیز مشمارید .افلاطون
امتحان کن مرد را به فعل او و نه به قول او .افلاطون
زیان رساننده تو معاشرت سه کس است : آنکه ترا به طرب بدارد – آنکه به فریب مغرورت کند – آنکه همت او کوتاه تر از همت تو باشد .افلاطون
موسیقی تاثیر فوق العاده ای در روح انسان دارد و اگر درست به کار رود می تواند زیبایی را در رویاهای روح جایگزین کند . افلاطون
زندگی بدون عشق محال است . برای مردم بی عشق دنیا حکم قبرستان وسیعی دارد .افلاطون
لذتی که از علم حاصل می شود بی آلایش است .افلاطون
فضیلت عبارت است مشابهت روح به مثال اعلی یعنی مشابهت او به خدا .افلاطون
به دیدن کسی که با تو سر سنگین است مرو . با کسی که سخنت را تکذیب کند گفتگو مکن . برای کسی که گوش ندهد حرف نزن .افلاطون
خردمندترین مردم قدرتمندترین است .افلاطون
به هنگام لمس عشق، هر کسی شاعر میشود.افلاطون
همین که مرد از حد خود تجاوز کند، یعنی بهآنجا رسد که محل او نبوده، اخلاق او زشت و خشن میگردد. افلاطون
هرچیز را که نگهبان بیشتر بود، استوارتر گردد مگر راز، که نگهبانان آن هرچه بیشتر باشد آشکارتر گردد. افلاطون
نیاز حاجتمند را پیش از اینکه استمداد طلبد، شایسته است که با همت بلند خود نیازمندی او را رفع کنی.افلاطون
نزدیک مباش بههمنشینی مردمان شرور و بداخلاق، زیرا که طبع تو از طبیعت او شر را میدزدد، در حالی که تو آگاه نباشی.افلاطون
نادانی هرکس بهدو چیز دانسته میشود: اول، بهچیزی که از او نپرسیدهاند خبر گوید. دوم، سخنراندن بیش از ضرورت.افلاطون
لذتی که از علم حاصل میشود، لذتی بیآلایش است.افلاطون
فقط عدالت است که میتواند موجد خوشبختی شود.افلاطون
علاقهای در دنیا شدیدتر از عشق به وطن نیست.افلاطون
عشق بلائی است که همه خواستارش هستند.افلاطون
عزم بهمصاحبت اشرار نکنید، چه همین که تو را اهانت نکنند، بر تو منت نهند.افلاطون
سعادت جامعه بهمراتب مهم تر از سعادت فرد میباشد.افلاطون
سزاور است مرد عاقل هنگام تناول غذای لذیذ، یادآورد تلخی دارو را و شکمبارگی نکند.افلاطون
سزاوار است حاکم را بر وفق و مدارا حد بر مجرم براند و خشونت نکند چه اگر کسی مجرم نبود، حاکم بر مسند نمینشست.افلاطون
سرعت و تندی کار را مجوی، بلکه خوبی و برگزیدگی آن را سعی کن زیرا که مردم از تو نپرسند در چه مدت کار را انجام دادی بلکه خوبی و بی نقصی آن را میجویند.افلاطون
زمان ناخوشی را به حساب عمر مشمرید.افلاطون
دنیا را آتش انگار، چنان که برای معاش به کمی آتش کفایت توان کرد، شما نیز با مقداری از نعمت دنیا اکتفا کنید.افلاطون
دشمنان من سه قسمند: گروهی قویتر، جماعتی هموزن و دستهای ضعیفتر. طرف شدن با گروه اول موجب نابودی است، با جماعت دوم تا جان در بدن دارم میجنگم اما گروه سوم را حتی با التماس رام خواهم ساخت، چون مقابله با خصم ضعیف از مقام انسان در جامعه میکاهد و شخص را ناچیز میسازد.افلاطون
در دنیا دو نیرو هست: شمشیر و تدبیر، بیشتر اوقات شمشیر مغلوب تدبیر شدهاست.افلاطون
در آئینه نگاه کن، اگر صورت زیبا داری کاری مناسب جمالت انجام ده و اگر قیافهات نامتناسب است، زشتی کردار را بهزشتی صورت میفزا.افلاطون
خدا در راه فضیلت سدهایی از درد و رنج برپا کردهاند اما از طرف دیگر وقتی آدمی بر این مشکلات فائق آمد و از سدها گذشت، فضیلت بهدست آمده کار آسانی به نظر میرسد.افلاطون
حب مال سراسر وجود آدمیان را تسخیر میکند و هرگز بهآنان مجال نمیدهد که حتی لحظهای در باره چیزی جز اموال شخص خویش بیندیشند.افلاطون
چون کامیابی رو کند همه خوبند و چون ناکامی سررسد همه بد.افلاطون
تندرستی و زیبائی و نیرومندی و مالداری و همه چیزهای دیگری که در دست نیکمردان باعث و بانی خیر است، بههمان اندازه پلید و عامل شرارت خواهد بود، اگر در دست نابکاران و اراذل قرار گیرد.افلاطون
تمول و تقوی چون دو وزنه هستند که در کفههای یک ترازو قرار گرفته باشند، بالا رفتن یکی مستلزم پائین رفتن دیگری است.افلاطون
بهعقیده من تنها فکری که شایستهاست مغز انسان را به خود مشغول سازد، آینده فرزندان اوست و اندیشه این موضوع که چهکار کند تا فرزندانش خوشبخت شوند.افلاطون
بهضرورت آمدم در این جهان و بهحیرت زیستم و بهکراهت میروم.افلاطون
افراط، عمومأ سبب پیدا شدن عکسالعمل است و تغییری در جهت مخالف پدید میآورد خواه در فصول سال باشد، خواه در افراد و خواه در حکومت.افلاطون
اشرار، کسانی را گویند که عیوب مردم را جستجو میکنند و بهآن میچسبند و نیکویی آنها را به دست فراموشی میسپارند؛ مانند مگسی که در جاهای کثیف مینشیند و از جاهای تمیز دوری میکند.
برای تشکر کافیست روی تبلیغات کلیک کنید