شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

بهترین دوبیتی ها


گلدان ها بعد از تو پریشان شده اند
محتاجِ نم و شبنم و باران شده اند
از وقتی که به آسمان کوچیدی 
گل ها همه آفتاب گردان شده اند


مرا مجنون ِ عشق اعلام کردی 
سپس محکوم به اعدام کردی 
پذیرفتم .. ولی من یک نفر را 
چرا آخر تو « قتل عام » کردی؟!

تک بیتی

 

 تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست

ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

 
من به جرم با وفایی این چنین تنها شدم

چون ندارم همدمی بازیچه ی دلها شدم  

 

نیش دوست از نیش عقرب بدتر است

پس بزن  عقرب که دردش کمتر است

 

شعر عاشقانه - تنهایی


در تاریکترین لحظات زندگی ام  

اشک در چشمان من طوفان غم می بارد 

خنده بر لب میزنم تا کس نداند درد من 

خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است  

کارم از گریه گذشته است به آن میخندم 

من به مردن راضیم لیکن نمی آید اجل 

بخت بد بین کز اجل هم ناز میباید کشید

شعر عاشقانه



شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟

گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی...

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت طولی نکشد تو نیز خاموش شوی

دوبیتی زیبا تک بیتی عاشقانه دو بیتی فوق العاده عکس عاشقانه


خاطرم با تو چنان است که اگر دست دهد
نگذارم که بیایی به خیال دگری

لرزدم دست، دهی چون به کفم دامن وصل
چون عطا عُمده بود، دست گدا می لرزد

به دامنت نرسد دست کس که جلوه ناز
تو را به بام فلک برد و نردبان برداشت


دوبیتی هنری زیبا و عاشقانه


گویند که هم صحبتی حور خوش است
هجران و وصال و عشق پر شور خوش است
اما من از عشق و وصل تو فهمیدم
آواز دهل شنیدن از دور خوش است

من را تو به راه عشق خواندی ممنون
از بابت عشق دل ستاندی ممنون
حتی به رقیب اگر مرا بفروشی
با من دوسه روز از اینکه ماندی ممنون


تا دوبیتی ها و اشعار و تصاویر هنری دیگر خدا نگهدار
راستی اگه زحمتی نیست این کلید یادگاری رو هم یه فشاری بدید

سکوت



برای آرزوهایم که میمیرند بر باد

سکوتی میکنم سنگین تر از فریاد

دوبیتی عاشقانه


سردم شده است و از درون می سوزم
حالا شده کار هر شب و هر روزم
تو شعر مرا بپوش سرما نخوری
من دکمه ی این قافیه را می دوزم



----------------------------------



بیهوده در اضطراب ماندیم همه
در تاب و تب و عذاب ماندیم همه
این ساعت زنگ خورده هم زنگ نزد
عشق آمد و رفت و خواب ماندیم همه



----------------------------------



با دیدن تو دست و دلم می لرزد
زیبایی تو چقدر وحشتناک است
انگار که چاره ای ندارم دیگر
دختر!پدر تو بود چوپان می خواست؟


----------------------------------



من آمده ام که با تو راهی بشوم
آنی که تو از دلم بخواهی بشوم
دریا بغلم کن! بغلم کن دریا!
می خواهم از این به بعد ماهی بشوم