شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

دو بیتی زیبا شعر عاشقانه زیبا بهترین شعرهای عاشقانه

 

تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو از دردی که افتادست بر جانم چه می دانی؟
دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی
تمام سعی تو کتمان عشقت بود در حالی
که از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی
 

                                                                                              نظر بدید لطفا

شعر عاشقانه زیبا ی ماه من غصه چرا بهترین شعر عاشقانه


ماه من ، غصه چرا ؟! 
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز 
مثل آن روز نخست 
گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !
یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان 
نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و 
نفسی از سر امید کشید 
ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید 
زیر پاهامان ریخت ،
تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !
ماه من غصه چرا !؟! 
تو مرا داری و من 
هر شب و روز ، 
آرزویم ، همه خوشبختی توست !
ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن 
کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند ...
ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید 
یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،
با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن 
وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید
نشانم می داد ...
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،
غرق شادی باشد ....
ماه من !
غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
معنی خوشبختی ،
بودن اندوه است ...!
این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور 
چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند 
همه را با هم و با عشق بچین ...
ولی از یاد مبر،
پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند ،
که خدا هست ، خدا هست 
و چرا غصه ؟1 چرا !؟!

                                                                              نظر یادتون نره

شعر عاشقانه زیبا رهی معیری بهترین شعر عاشقانه

این شعر زیبا رو دوست خوبمون مانی فرستاده که خیلی زیباست.توصیه میکنم حتما بخونید.


همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی بی ما رفتی
چون بوی گل به کجا رفتی
تنها ماندم تنها رفتی
چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می بارم فتادم از پا به ناتوانی
اسیر عشقم چنان که دانی
رهائی از غم نمی توانم
تو چاره ای کن که میتوانی
گر ز دل برآرم آهی آتش از دلم خیزد
چون ستاره از مژگانم اشک آتشین ریزد
چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می بارم
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جوبم
ای شادی جان سرو روان کز بر ما رفتی
از محفل ما چون دل ما سوی کجا رفتی؟
تنها ماندم ، تنها رفتی
چو ن بوی گل به کجا رفتی؟
به کجائی غمگسار من فغان زار من بشنو
بازآ از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو
بازآ بازآ سوی رهی چون روشنی از دیده ما رفتی
با قافله باد صبا رفتی
تنها ماندم ، تنها ماندم.....

ترانه سرا : رهی معیری

شعر عاشقانه بهترین شعر فروغ فرخزاد شعر ستاره ها فروغ فرخزاد



سلام این شعر رو یکی از دوستان بهمون معرفی کردن که خیلی زیباست و از سروده های فروغ فرخزاده.البته این دوست خوبمون اسمشون رو بهمون نگفتن تا به نام خودشون ثبت بشه.


ای ستاره ها که بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستاره ها که از ورای ابرها
بر جهان ما نظاره گر نشسته اید

آری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره می کنم
ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره میکنم

با دلی که بویی از وفا نبرده است
جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
در کنار این مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است

ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد ؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد ؟

جام باده سر نگون و بسترم تهی
سر نهاده ام به روی نامه های او
سر نهاده ام که در میان این سطور
جستجو کنم نشانی از وفای او

ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دو رویی و جفای ساکنان خاک
کاینچنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها ، ستاره های خوب و پاک

من که پشت پا زدم به هر چه که هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا بمن اگر بجز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم

ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
سر بدامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی بسوی این جهان گشاده اید

رفته است و مهرش از دلم نمی رود
ای ستاره ها ، چه شد که او مرا نخواست ؟
ای ستاره ها ، ستاره ها ، ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست ؟

دوبیتی زیبا دوبیتی عاشقانه دوبیتی شعر عاشقانه



ما را همه ره ز کوی بد نامی باد .................وز سوختگان بهره ی ما خامی باد 
نا کامی ما چو هست کام دل دوست......................... کام دل ما همیشه ناکامی باد

امروز برای من شرابی ای عشق ................هرچند که از پایه خرابی ای عشق
یک لحظه اگر حال خوشی می بخشی............... یک عمر برای دل عذابی ای عشق

ای اشک دوباره در دلم درد شدی .................تا دیده ی من رسیدی و سرد شدی
از کودکی ام هر آنزمان خواستمت ...................گفتند دگر گریه نکن مرد شدی

یک لحظه سکوت کرد و حرفش را خورد................... بغضی نفس و گلوی او را آزرد
می خواست که عشق را نمایان نکند................... اشک آمد و باز آبرویش را برد

حرفی نزنی طاقت جنجال ندارم.......................بدجور شکسته ست دلم حال ندارم
درهای قفس باز و دلم عاشق پرواز.................... از حس پریدن پرم و بال ندارم

هر سو که نگاه میکنی دیوار است ....................مزد همه در آخر خط آوار است
پیدایش زندگی ما از آغاز.................................... بر پایه ی رنج بردن و تکرار است

پاییز شدم تا تو بهارم بشوی ....................پرونده ی سبز روزگارم بشوی
ای عشق چرا مثل دلم زرد شدی؟...................... من صبر نکردم که دچارم بشوی

در راه تو بی اراده رفتن خوب است ....................در چشم تو بی افاده رفتن خوب است
جایی که همه فکر سواری هستند .............................دنبال دلم پیاده رفتن خوب است

عمریست غم و درد نشانم داده .........................در آتش سینه اش امانم داده
رنجور ترین درخت باغش هستم........................... هر بار مرا دیده تکانم داده

کاری نکنی که جنگ آغاز شود .....................حال من و تو دوباره ناساز شود
وقتی همه در سینه کبوتر داریم .................درب قفس گرگ چرا باز شود

با چشم سیاه آمد و رنگم کرد .......................با رنگ نگاه خود هماهنگم کرد
وقتی که به چشم های من زل زده بود............ دل فکر بدی کرد و خدا سنگم کرد

ثبت شعر در وبلاگ شعر عاشقانه

با سلام به همه دوستان گل که همشون تو چرخوندن این وبلاگ یار و یاور ما بودن.یکی از دوستان گله کردن که چرا شعر های من توی وبلاگ ثبت نمیشه و شعرهای بقیه ثبت میشه این در حالیه که تا حالا هیچ شعری از این دوست گلمون به  دست من نرسیده.در ضمن دوست عزیز من با کسی دشمنی که ندارم که شعرهاشو ثبت نکنم.کافیه توی نظرات بنویسی و فقط بگی که میخوای تو وبلاگ ثبت بشه تا من ازش استفاده کنم

با تشکر مجدد

شعر عاشقانه قیصر امین پور بهترین شعر قیصر امین پور


دست عشق از دامن دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود ایست!
باد را فرمود باید ایستاد؟
آن که دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد



دوستان نظر فراموش نشه

شعر عاشقانه فوق العاده زیبا از امید نقوی بهترین شعر امیدنقوی

بیا دوباره به چشمان هم نگاه کنیم
بیا دوباره در اینباره اشتباه کنیم


من و تو ایم که تنها گناهمان عشق است
عجب گناه قشنگی، بیا گناه کنیم


تمام دفترمان را غزل غزل با عشق
کنار نامه ی اعمالمان سیاه کنیم


من و تویی که چنان مثل شیشه شفّافیم
که روشن است اگر توی سینه آه کنیم


عزیز من! به زمین و زمانه مدیونیم
اگر که لحظه ای از عمر را تباه کنیم


بیار سفره لبخند و بوسه ات را تا
بساط یک غزل تازه روبه راه کنیم


برای رویش یک شعر عاشقانه ی محض
بیا دوباره به چشمان هم نگاه کنیم