شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

متن آهنگ زیبای گمت کردم شادمهر عقیلی

کجای لحظه هامی تو
که هر جا رو بگی گشتم
به جای زندگی کردن
پی دیوونگی گشتم

نگو دل کندن آسونه
که من اصلا نمیتونم
اگه حالم رو میپرسی
جوابش رو نمیندونم

کجای زندگیمی تو
که من میگردم و نیستی
یه روزی مطمین بودم
پای حرفات وای می ایستی

تو هر جا رو بگی گشتم
که شاید باز پیدا شی
به عشقت زنده مونم کاش
هنوزم عاشقم باشی
 
من از وقتی گمت کردم
شب و روزم زمستونه
هوای هر جا صاف باشه
هوای خونه بارونه

من از وقتی گمت کردم 
تمام رویا هام گم شد
تو چی میدونی از اونی
که قصش حرف مردم شد

کوک‌کن ساعت خویش

کوک کن ساعتِ خویش !

اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر

دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

کوک کن ساعتِ خویش !

که مـؤذّن، شبِ پیـش

دسته گل داده به آب

و در آغوش سحر رفته به خواب

کوک کن ساعتِ خویش !

شاطری نیست در این شهرِ بزرگ

که سحر برخیزد

شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین

دیر برمی خیزند

کوک کن ساعتِ خویش !

که سحرگاه کسی

بقچه در زیر بغل،

راهیِ حمّامی نیست

که تو از لِخ لِخِ دمپایی و تک سرفه ی او برخیزی

کوک کن ساعتِ خویش !

رفتگر مُرده و این کوچه دگر

خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

کوک کن ساعتِ خویش !

ماکیان ها همه مستِ خوابند

شهر هم . . .

خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند

کوک کن ساعتِ خویش !

که در این شهر، دگر مستی نیست

که تو وقتِ سحر، آنگاه که از میکده برمی گردد

از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی

کوک کن ساعتِ خویش !

اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر

و در این شهر سحرخیزی نیست

و سحر نزدیک است