شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

شعر عاشقانه

شعر و عکس عاشقانه عشقستان دوبیتی تک بیتی زیبا قصیده رباعی

عمق احساس

 

 

 

 

 

 

 

عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی. دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم. در دل خواهم گفت بی هیچ گمان . گوش خواهم داد بی هیچ سخنی. در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی و در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حرارتی اینگونه شاید احساسم نمیرد . . .

انتظار عشق

 

 

 

 

 

 

در وجودم چیزی است که تو را نجوا میکند و تنها عشق مرا  

 

رها  میکند و نور آن نگاهی ست که تو به من روا میکنی پس  

 

عشق و نور را از من دریغ نکن و بر من بتاب که بی عشق تو و  

 

بی نگاه تو رو به غروب رهسپارم مرا به طلوعی دیگر برسان

بهترین و زیباترین متن غاشقانه

 

 

 

 

 

 

 

 

ای کاش زندگی حصاری نداشت کاش پرنده زیبایی میشدم و با همان بالهای خسته از تنهایی تنگ قفس عاشقانه سرمای غریب کوچ را به جان میخریدم و به شوق دیدار تو پر میکشیدم و به گاه رسیدن آرام بر شانه ات مینشستم و بی صدا اشک میریختم به امید اینکه اینبار میهمان قفسی در خانه تو باشم آری من این حصار را دوست دارم که تو هر روز از پس آن مرا نظاره کنی و لحضه به لحضه این پرنده کوچک در حرم نگاه شیدایت بسوزد به حرمت تمام پرنده های خسته بال عاشق خاکسترم را در همین قفس نگه به دار و دورش نریز . . . .

متن زیبا(ای کاش...)

ای کاش می توانستم حرفهایم را در گوش نسیم زمزمه کنم تابه تو برساند . 

یا ستاره ای شوم در آسمان خیالت تا تو را هر شب نظاره کنم. 

ای کـاش می شد فاصله ها را در چشم برهم زدنی پیمود و غصه ها را به دست فراموشی سپرد واز نو آغاز کرد . 

ای کـاش می شد زمان به عقب برگردد تا دوباره لبخند زیبایت را به قلب خسته ام هدیه می کردی و زندگی را در رگهایم جاری. 

ای کـــــــــــــاش می شد...........

متن عاشقانه

باران نگاهت را بر من ببار و بگذار زیر این باران زلال پاک شوم . 

دست های ناتوان و خسته ام را بگیر، بگذار توانی برای برخاستن داشته باشم . 

تبسم  زیبایت رااز من دریغ مدار ،بگذار نسیم محبتت را با تمام وجود احساس کنم ودر شادی کنار تو بودن غـــــــــرق شوم.

تقدیم به عزیزتر از جانم

غـــــم از دست دادنت برایم سخت است ودشوار. 

لحظه ها تو را از من می طلبند و خاطره هایم هر لحظه تو را یاد می کنند. 

قاصدکی که هر روز خبر تو از تو برایم می آورد گویی با من قهر کرده است یا مرا پیدا نمی کند. 

کــــــــــــــاش قاصدک ها از تو برایم خبری بیاورند که قلب من در نبود تو شکسته است ومن هنوز منتظر قاصدکان خوش خبر نشسته ام.  

                                

                              بیاد عزیزم *م*

افسوس..

من با تو بودم اما تو افسوس

به بودن من نکردی عادت

تو پر کشیدی من پر شکستم

تو ساده بودی من ساده ماندم

تو با من از شب گلایه کردی

من بی تو تا صبح از خونه خوندم

چشمای سردت دنیای من بود

اما تو هیچ وقت باور نکردی

شکستم و تو یه لحظه

با گریه های من سر نکردی

من با تو بودم وقتی که آروم

پشت نقاب آیینه سوختی

کاش وقت رفتن بهم میگفتی

اون همه عشقو به چی فروختی؟

خیانت

گناهت را نمیبخشم! تو را با دبگری دیدم که گرم گفتگو بودی

با او آهسته میرفتی سراپا محو او بودی

صدایت کردمو بر من چو بیگانه نگه کردی

شکستی عهد دیرینه گنه کردی گنه کردی

گناهت را نمیبخشم! چه شبها را که من تنها به یاد تو سحر کردم

چه عمری را که بیهوده به پای تو هدر کردم

گناهت را نمیبخشم! همین بود آن وفایی را که میگفتی

همین بود آن صفایی را که میگفتی

تو که خود این چنین بودی چرا روزم سیه کردی..........

سیه کردی سیه کردی.....

گنه کردی گنه کردی.......